معرفی دوره
پرزنت سمینار توسط معلم بازاریابی پرویز درگی قابل مشاهده هست.
سرفصل های دوره
زمان آن رسیده است که مدیران کاروکسبها بپذیرند که اکنون در دههی سوم قرن بیست و یکم زندگی میکنند. دنیای ما به صورت روزمره در حال تغییر است. قوانین، اصول و استراتژیهای ثابت دیگر در این دنیا جایی ندارند. اکنون در عصر کوانتوم به سر میبریم؛ عصر تغییر و بیثباتی. عصری که در آن نگاه به مسائل دیگر تکبعدی نیست. عصری که با خود نگاهی دقیقتر به تمامی اجزای سازمان را به همراه میآورد. دیگر هیچ یک از بخشهای سازمان بیاهمیت نیستند. ریزترین بخشهای سازمان حائز اهمیت هستند و باید رویشان نظارت صحیح صورت بگیرد. هماهنگی و همخوانی بخشهای مختلف سازمان باید در نظر گرفته شود و تلاش رهبران باید بر این باشد که تمامی بخشها بتوانند تعامل خوبی با یکدیگر داشته باشند و همدیگر را به نحو احسن تکمیل کنند.
نحوهی تفکر نیز در عصر کوانتوم متفاوت است. دیگر خبری از برنامهریزیهای کوتاهمدت و نزدیکبینانه نیست. مدیران و رهبران باید دائماً جانب احتیاط را رعایت کنند چون در دنیایی هستند که همهچیز میتواند در کسری از ثانیه تغییر پیدا کند. در چنین شرایطی دو اصل بسیار اهمیت پیدا میکند. اول اینکه رهبران بتوانند در دوران پرآشوب و بیثباتیْ آرامش خود را حفظ کنند و به صورت منطقی به اوضاع نگاه کنند. رهبران الگوی کارکنانِ زیردست هستند. یک رهبر باید در شرایط دشوار برای دیگران حکم یک سرمشق را داشته باشد. وظیفهی او است که زودتر از دیگران به خود بیاید و نه تنها خودش، بلکه سازمان و دیگران را نیز به سرعت به شرایط پایدار بازگرداند. اصل دوم این است که رهبران باید انعطافپذیر باشند. در عصر کوانتوم تفکر تغییرناپذیر جایی ندارد. شرایط دائماً در حال تغییر هستند و برای جان سالم به در بردن و شکوفایی در دوران بیثبات، لازم است که رهبر به خوبی بتواند نحوه تفکرات و برنامههای خود را با محیط جدید وفق بدهد. تنها در این صورت که سازمان میتواند استوار بماند.
یک رهبر شاید همیشه نتواند از کارکنانش بهترین استفاده را ببرد. شاید کارکنان از ترس خطر تلافیِ بالادستی خود نتوانند به صورت شفاف پیشنهادها و انتقادهای خود را مطرح کنند. در اینجاست که کوچینگ اهمیت پیدا میکند. استفاده از یک کوچ خارجی بسیار میتواند موثر باشد، چرا که او وظیفه دارد اهداف سازمان را درک کند و با علم به این جهتگیری، تواناییها و مهارتهای کارکنان سازمان را به سمتی سوق دهد که در نهایت در راستای اهداف سازمان باشند. این امر باعث میشود که ناهماهنگی و اختلال در سازمان به حداقل برسد و تمامی بخشها یکدست شوند.
یکی از مسائلی که در این زمینه باید به آن توجه شود، ایجاد و حفظ جوّ و فرهنگ سالم در سازمان و در میان کارکنان است. حتی ریزترین بخشهای سازمان هم نقش بهسزایی در جهتگیری و موفقیت نهایی آن ایفا میکنند بنابراین ضروری است که تمامی بخشهای یک سازمان در محیطی بیحاشیه فعالیت داشته باشند. جو و فرهنگ سازمان باید به گونهای باشد که افراد سازمان بتوانند در یک فضای امن و قابل اعتماد احساسات خود را نسبت به مسائل خاص با بالادستیها در میان بگذارند. سازمان باید بتواند به افرادش احساس ارزشمند بودن را منتقل کند. روابط بین بخشهای مختلف نیز باید توام با احترام باشد. به هیچ وجه نباید در سازمان فضایی به وجود بیاید که یک شخص زیر بار فشارهای روانیِ ناشی از رفتارهای ناسالم بماند.
مخاطبین
مدیران عامل-اعضای هیات مدیراه و مدیران ارشد